تکویر

لغت‌نامه دهخدا

تکویر. [ ت َ ] (ع مص ) عمامه در سر بستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پیچیدن دستار بر سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در هم پیچیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). درپیچیدن هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گرد کردن کالا و بستن آن . (تاج المصادر بیهقی ).

تکویر تاریکی روی جرثومه

هسته جرثومه از لحاظ شکافت نور صفر است اگر به جرثومه تاریکی بدهیم

باعث می شود نقطه داخلی نسبت به بیرونی روشن تر است

تکویر تاریکی باعث جمع تر شدن هسته اصلی جرثومه می شود

و اما تاریکی باعث فشار به جرثومه می شود و تپش را رفته رفته میرایی می کند .و تولید نجموثک های فرا اتمی را محقق می کند فشار تاریکی به جرثومه سبب می شود هسته جرثومه سرعت بیشتری در کوچک شدن پیدا کند و این خود عامل ضدیت بیشتر ضد ماده و مهمتر از همه افزایش نیروی جاذبه شود

تکویر روشنایی و نور روی جرثومه

• حالا بیایید برعکس فکر کنیم به جرموثه نور بدهیم
• حالا می خواهیم به هسته ،نور وگرما یا به قول قران آسمان گداخته (مانند فلز) بدهیم

تحلیل ::گفتیم نور و گرما داخل هسته صفر است و اگر به محیط  خارج از آن گرما بدهیم سبب باز شدن توپکها هسته ومر کز اصلی می شود . یعنی اگر از محور گرما و نور داخل هسته را نگاه کنیم میزان گرما و نور مرکز تاریکی است و گفتیم که تاریکی به سمت روشنایی و نور حرکت می کند.این نیرو باعث باز شدن توپکها از هم می شود

• تکویر یک طرفه
• حالا فرض بگیرید نور از یک طرف به جرموثه برسد
• با توجه به شکل زیر
• اگر نور  به صورت نیمه روی جرموثه پیاده سازی شود.سبب می شود تعادل نوری مرکز جرموثه به هم بخورد و هسته اصلی مرکز جرموته به دوقسمت تاریکی وروشنایی تقسیم شود.وقسمت روشنایی هسته جرموثه به سمت روشنایی بیرون حرکت کند