به نام خداونی که خدایی می کند در اوج اوج اوج با بندگانش طرح رفاقت می ریزد وقتی همه نیازها به اوست او بندگان را دوست دارد دوست بنامد این یعنی خدایی کردن خداوند

خداوند هیچ بنده ای را کسر نمی کند بلکه خودشان اینده خود را می سازند همه انسانها بنده خداوند هستند و رحمت و مغفرت او بیکران است.

فلسفه و علم را چگونه تشریح می کنید ؟

ابتدا برای من فلسفه دور باطل بود و کلی فلسفه را به تمسخر می گرفتم و آنها را زندگی در دوران هپلوت فرض می کردم

اما بعد از گذشت زمان تاثیر پزیری جامعه ها ی امروزی را اثر دیدگاه فلاسفه چندین قرن گذشته دانستم

برای مثال اگر جاده ای که روی آن قدم می زند و به سمت هدف می روید را علم در نظر بگیرید فلسفه می شود کوهای دور دست که مسیر درست را یه شما نمایش می دهد

 

اگر کشتی را علم در نظر بگیرید فلسفه می شود ستاره قطبی که مسیر را به شما نمایش می دهد.

به نظر اینجانب در فلسفه چاله و چاه زیاد است که نباید درون آن افتاد و زندگی و عمر را در آن اسراف کرد .فقط به اندازه نیاز باید از آن نوشید و تشنگی را  رفع کرد.به هر حال این مطلب را به اهل فنش واگذار می کنیم

 

 

در اینجا ما قصد داریم مطالبی را ارائه دهیم که در جای خود میخکوب شوید

چند نکته راجب علم فلسفه

تلفیق علم فلسفه و جرثومه مانند تلفیق جبر و هندسه است علم جرثومه به فلسفه دید عینی و قابل لمس می دهد طوری که مارا در ابن علم قابل درک می کند این تلفیق علم باعث احیای تاریخ علمی مسلمانان می شود که عمدا در دوران استعمار حذف شده است.

 

برای درک این بخش حتما تمام بخش ها را مطالعه کنیم

در فیزیک اسلامی ما درک کردیم

ماده یا موجود غیر از خداوند دارای ضد خود می باشد اما به دلیل حرکت لایه باد با همدگر تصادم ایجاد نمی کند اگر تصادم ایجاد کند جهان نابود می شود

پس وجود دارای حرکت است حرکتی از ذات خود و خواستگاه پرورش خود

 

این ذات ماده در فلسفه جوهر تعریف می کنند

پیشینه

فلاسفه پیش از ملاصدرا، همچون ابن‌سینا نیز مانند ارسطو و فارابی حرکت را در مقوله جوهر جایز نمی‌دانستند. آن‌چه بیش از همه قدما را بر آن می‌داشت که حرکت در جوهر را انکار کنند، نیاز به موضوع ثابتی بود که باید در ضمن حرکت موجود باشد. برخی محققین معاصر معتقدند اگرچه این ملاصدرا بود که نظریه حرکت جوهری را به شکلی نظام مند عرضه کرد، اما پیشینه این نظر را باید در آرای عرفانی حکمای قدیم جست.[۳]

دوستان عزیز باید از این قرن به دستان ملاصدرا در آن قرن بوسه زد

یادمان می ماند جرثومه چکیده و تلفیق و میوه گفتار امام علی و امام صادق ع است .به هر حال اینان تاریخ علمی مردمان مسلمان هستند پازلی از قبل فروریخته.

 

بسیار با دقت بخوانید

صدرا و پیروان او معتقدند که جهان یکپارچه حرکت است و ثبات وجود ندارد. در جهان یک کل وجود دارد و آن جریان علت و معلول است. یک شیء، شیء نیست؛ جریان است. این تضاد است که از حرکت ناشی شده و نه حرکت از تضاد. پس تضاد نمی‌تواند علت حرکت باشد. زیرا جوانه زدن یک ضد درون ضد دیگر، خود نوعی حرکت است و بنابراین قانون حرکت شامل او نیز می‌شود. تضاد معلول حرکت است و به نوبه خود علت حرکت هاست، اما فقط به عنوان محرک. به همین دلیل، باید به جستجوی محرک برخاست و این محرک همان خداوند است.[۱۰]

نظریات بالارا جبر در نظر بگیرید و شکل جرثومه را هندسه و این دورا به هم لینک کنید چه شود داش ملا صدی

برگردیم به نظریه صدرا و با مدل جرثومه تطبیق دهیم

مراحل فیزیک اسلامی

یک- اراده خداوند

دو -شکافت صفر یا انفطار شکافت طولی الحاق عرضی (تولد ماده و ضدماده)

سه -فضا در تندباد و آب بر بالای آن در حرکت بود

چهار- تولد جرثومه حرکت به دلیل ضدیت

پنجم-باروری جرثومه

ششم -تپش جرثومه و تولد هستی

همه این مراحل را در بحث های قبل درک کنید

حالا جملات ملاصدرا:

(((صدرا و پیروان او معتقدند که جهان یکپارچه حرکت است)))

آفرین به این هوش بله کاملا صحیح است این حرف یک دنیا ارزش دارد در نهج البلاغه امام علی راز آفرینش را باد نامید که سرچشمه حرکت است ((و ثبات وجود ندارد.)) این جمله کاملا مشهود است مگر زمانی که دوجسم با هم حرکت کنند که در بینش هم ثبات وجود دارد ولی اجزای تشکیل دهنده انها در حال حرکت هستند ملاصدرا عالی عالی بریم جمله بعدی

(((در جهان یک کل وجود دارد و آن جریان علت و معلول است))) در جهان یک کل وجود دارد و آن شکافت صفر یا شکافت تعادل است عناصری که از یک تعادل شکافته شده اند دوباره می خواهند به هم برسند و این علت و معلول شکافت صفر است

(((یک شیء، شیء نیست؛ جریان است)))

وای خدا این جمله خیلی خیلی پر مغز است مگر می شود روی این جمله قیمت گذاشت .

این یعنی هرجرثومه از دوحالت ضد هم تشکیل شده که به واسطه باد از تصادم جلو گیری میکند  ما برای درک این صحبت به جای ماده وضد ماده از سراب و ضد سراب استفاده کردیم زیرا ماده که در دنیای حقیقی مد نظر ماست خود در درون از سراب وضد سراب شکل گرفته برای همین حالت در قبل منظورما از ماده سراب بود به خاطر فهماندن این متن به مخاطب که یک شی شی نیست یعنی سراب وضد سراب و لایه باد در وسط به تنهایی یک ماده را رقم نمی زند بلکه همه ئاینها یعنی سراب و ضد سراب و باد و جرخش باد برای عدم تصادم سراب و ضد سراب باعث پایداری ذره یا شی می شود

این درواقعه پدر تبدیل ماده به انرژی است خدا رحمتت کنه انیشتین

(((. این تضاد است که از حرکت ناشی شده ))) بله در جرثومه چند نوع حرکت داریم یک حرکت حرکت لایه باد برای عدم تصادم ماده و ضد ماده و یا سراب و ضد سراب و یک حرکت داریم که باعث بارور شدن جرثومه می شود یعنی نیروی ماده روی ضد ماده یا سراب به ضد سراب باعث بسته تر شدن هسته مرکز جرثومه شده و هسته را رفته رفته تنگ و تنگ تر می کند و باعث می شود ضدیت مرکز بیشتر شود .

 

(((و نه حرکت از تضاد.))) این جمله در فیزیک اسلامی غیر قابل قبول است مگر در بیس آفرینش یعنی شکافت صفر بزرگ و قاطر اینجا ابتدا نیستی اراده خداوند باعث حرکت و تضاد اولیه شکل گرفت 

  در غیر اینصورت نیروی برگشت به تعادل -چرخش لایه میانی و باد -بارور شدن جرثومه -تولد جرثومه ها نشان می دهد حرکت ناشی از تضاد است فعلا در این جمله با ملاا صدرا به تفاهم نرسیدیم

 

ملا صدرا از خودت دفاع کن برای این جمله:::

(((پس تضاد نمی‌تواند علت حرکت باشد. زیرا جوانه زدن یک ضد درون ضد دیگر، خود نوعی حرکت است و بنابراین قانون حرکت شامل او نیز می‌شود. تضاد معلول حرکت است و به نوبه خود علت حرکت هاست، اما فقط به عنوان محرک. به همین دلیل، باید به جستجوی محرک برخاست و این محرک همان خداوند است))))

 

ملا صدرا حقیقت رفت تو جاده خاکی

 

اول بریم سراغ دفاش

((((زیرا جوانه زدن یک ضد درون ضد دیگر، خود نوعی حرکت است))))

قبلا گفتیم که دنیای جرثومه ها و دنیای ما دنیای ضد داخل ضد است این یعنی ما ضد دنیای بالادستی هستیم

حالا معنی این جمله یعنی جرثومه بارور شده و شروع به تپش می کند سراب لایه لایه می شود و لایه ها باهم یک اختلاف ضدیت به وجود می آورند و نجثومک ها متولد می شود

دوستان عزیز جوانه زدن ضد ماده در ضدیت دیگر اثر حرکت جرثومه و آن حرکت به علت تضاد به وجود می آید دلیل این نظم هماهنگ رسیدن به صفر و نقطه شکست تعادل است

 

ادامه سخن ملا صدرا به آنگونه باشد که این دنیا از یک تعادل صفر شکافته شده که به این شکافت فاطر می گویم فاطر شکافت طولی است اگر آن شکافت را رها کنیم دو باره به حالت ابتدایی باز می گررد

فاطر شکافت طولی است و الحاق عرضی این بدان معنی است که الحاق عرضی یعنی دهنه اتصال دو تضاد به صفر رسیده اما دنباله آن دو تضاد وجود دارد که لایه میانی بین این دوتضاد قرار گرفته

تلاش رسیدن این تضاد به هم تلاش رسیدن به صفر ویا تعادل در جوهره شی است

که سبب تولد جرثومه می شود

شکافت فاطر پدر تنی جرثومه است که خداوند از نیستی و صفر خلق کرده است

 

اگر فرض بگیریم صدرا حقیقت را می گوید و تضاد حرکت نمی کند و نظریه پردازی را با نگرش صدرا بخواهیم درک کنیم می توان تضاد را ساکن و یا تکیه گاه فرض کرد و ماده را متحرک برای رسیدن به تضاد این قانون فرضی را متضاد ساکن صدرا تعریف می کنیم هرچند پایه های آن بسیار لرزان است یا در نظر صدرا فراتر از سرعت نور را نیستی می گیریم 

 

اگرمعادله ریاضی یک جرثومه را بنویسیم حتما طرف مقابل معادله صفر است به ابن دلیل که امام علی فرمود خداوند از نیستی به هستی آورد.

تاحالا با صدرا هم کلام بودیم و در یک مورد تفاوت نظر اما کم کم وقت مجادله با او رسیده.

((((به همین دلیل، باید به جستجوی محرک برخاست و این محرک همان خداوند است)))))

این جمله آخر جای بحث و مجادله دارد اگر منظور اراده خداست یعنی خداوند خواسته و انجام واطاعت شد و نظر به ابتدای خلقت دارد که فاطر و شکافت صفر باعث تضاد شده  که مشکلی نیست اما  اگر بحث ذات خداوند است بسیار باید به عقل پایانی صدرا خندید و قهقه زد عقلی که بالاتنه بسیار زیبا دارد و پایین تنه بسیار متمسخرررررر شوخی کردم به دل نگیرید این سبزه که اینک تماشا گه ماست تا سبزه گه ما تماشا گه کیست یه وقت دیدیم یه سری هم مارا به تمسخر می گیرند

 

ما زمانی می توانیم در مورد خداوند اظهاره نظر کنیم که چهارچوب آن را درک کنیم یعنی چه با چشم دیده چه با چشم دل اما هنوز توان تخمین و حجم آفرینشش و وسعت دریای کرمش را نداریم هنوز توانایی درک بخشش را نداریم ای بار الاهه یگانه هستی من بازوان کرمت تا کجای هستی بخش این جهان کشیده شده .......پروردگارا این چشم و وسعت دیدگان نظریاتم از دیدن آفرینش هایت باز مانده و توان دیدن قطره ای از دریای بیکرانت را ندارد فقط فهم من در توکل به ذاتت است

 

البته انقدر تاریخ علمی مردم مسلمان دستبرد استعمار قرار گرفته که باید دوباره بازنویسی شود

طبق کتاب امام علی خداوند از نیستی به هستی آورد . فقط اراده کرد قرار نیست هرکجا که قدرت تجزیه تحلیل نداریم انرا گردن خداوند بیندازیم همانند سیاست مداران برای اینکه توجیحه کار قبل خود را ندارند و برای برون رفت از منجلاب خود ساخته همه را گردن خداوند می اندازند

همه زمین آسمان در مدار معین می گردند ایه قرآن میزان سوره الرحمن هرچیزی میزان دارد

دنبال زبان ریاضی و حساب باشید و کم کاری خود را توجیح نکنید

فکر کنم آقای ملاصدرا این آخریا زن و زندگی بهت چسبید همرو انداختی گردن خدا و خودتو راحت کردی 

مگه خدا فکر در آفرینش آسمان ها و زمین و حرکت را از شما نخواسته مگه چند ده بار نفرمود فکر کنید ؟

 

مگر نفرمود در مدار معین در حرکتند ؟ عجب بابا عجب 

تا اینجا رد پای جرثومه را در فلسفه درک کردیم انگار جرثومه پازل گمشده فلسفه است .

اما با دقت در مدل جرثومه رد پای این مدل را بر روی کاشی کاری گنبد های مساجد مسلمانان قابل درک است 

 

و حالا کاشی کاری سقف مساجد و مدلسازی آن در سقف

مسجد امام اصفهان حک کردن مدلسازی جرثومه در سقف

 

حک مدل بارور شده جرثوم به صورت سه بعدی در عالی قاپو ما که حیرت کردیم

اما با نگاه دقیق تر به مدل جرثومه ای مسجد امام یکی از قابلیت های جرثومه را به رخ می کشد و آن آموزش جرثومه است که با نور علی نور محقق می شود یک نور دروازه های جرثومه را باز می کند و نور دیگر هسته جرثومه را آموزش می دهد که ما ضد ماده خشک یا صلصال کلفخار را تعریف کردیم نگاه بیندازید به این مدل بر روی سقف مسجد امام اصفهان

این پرتوی نور معانی علمی سنگینی می دهد 

آیا تا به حال به گلهای مرکز فرش های خانه خود دقت نکرده اید آیا این گویای مدل جرثومه نیست که با هنر به تحریر در آمده ؟

 

 

فرش زیبا  ایرانی مدلسازی جرثومه در مسجد شیخ الزاید. وقتی وارد مسجد می شوید پاهای خود را روی مدل جرثومه می گذارید با سقف گنبدی از مدل جرثومه اینها پازل های علمی شماست که عمدا در دوران استعمار فروریخته و از نیکانمان با ثبت هنر برای ما رسیده اینها رد پای جرثومه هست 

هر فرش قدیمی شاید اسرار علمی از مدل جرثومه داشته باشد که استعمار برای بدست آوردن آن بهای گزافی پرداخته تا شماها سالها در چنگ آنها باشید 

آیا تا حالا به طواف مسلمانان دور کعبه دقت نکرده اید 

این مدل جرثومه است که ریشه آن تا قلب اسلام پیش رفته 

 

از دیرباز مدل جرثومه در اذهان متفکران و نظریه پردازان اسلامی شکل گرفته بود دید گاه و دید مزکز عالم هستی نظریه جرثومه را تداعی می کرد هرچند نام مدل را جرثومه نگذاشتند اما از تاریخی علمی این به روشنی قابل درک است بعضی نظریه پردازازان زمین را مرکز عالم نامیدند اما متفکران مثل خاجه نصیر الدین طوسی خط بطلانی به زمین محوری بودن عالم هستی کشیدند انقلاب مراغه در ایران عزیز علوم را در نوردید

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رد پای مدل جرثومه در قلب تپنده اصفهان نقش بسته باید خاک این شهر را سرمه کرد و به چشم مالید